سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از بخیل در شگفتم ، به فقرى مى‏شتابد که از آن گریزان است و توانگریى از دستش مى‏رود که آن را خواهان است ، پس در این جهان چون درویشان زید ، و در آن جهان چون توانگران حساب پس دهد ، و از متکبّرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است ، و از کسى در شگفتم که در خدا شک مى‏کند و آفریده‏هاى خدا پیش چشمش آشکار است ، و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده‏اش پدیدار ، و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى‏پذیرد ، و زنده شدن بار نخستین را مى‏بیند ، و در شگفتم از آن که به آبادانى ناپایدار مى‏پردازد و خانه جاودانه را رها مى‏سازد . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 98 خرداد 13 , ساعت 3:54 عصر

    https://t.nasimonline.ir/FileRepository/2019/6/1/636950096077966604.jpg?mode=crop&w=840&h=630   

                                             در سوگ امام عزیز (ره)

 درد غریبی کوچه را تبــــــــــــدار می کرد

 شب بود و شهر لاله ها "ای یار" می کرد

 

  آ ما ج خنجر ، شخم می زد شانه هــــا را

  تا ژرفنای سیـــنه هـامـان کــار می کـــرد

 

  در چشم شعـــرم اشکهـــای داغـــــــدارم

  دل را به سوگ غنچه ها وادار می کــــرد

 

  غــــــم بود و دست آشنـــای زرد پاییــــــز

  گل های سرخ بـاورم را خـــار می کـــــرد

 

  بر دوش مردم  ، آفتـــاب خـــانه هــامـــان

  می رفت و چشم آسمان را تار می کـرد

 

   سیـــل غـــزل بنــــد دل بیــــــــــچاره ام را

   می کنــد و غـم را بر سرم آوار می کـــرد

 

   با آن که بیــرون می زد از سینه ، دل من

   پشت جنــاغ سینــه ام اصــرار می کــــرد

 

   تکــرار می شد آسمان بــر گونــه هـــــایم

   صد کهکشان را ناله ام بیــدار می کـــــرد

 

   لرزیــدم از ســـرمـای بــی هنـــگام خرداد

 درد غریبی کوچه را تبــــــــدار می کـــرد ...



لیست کل یادداشت های این وبلاگ